عرصه سوم-محمدرضا سرداری: چهره ساده و افتادگی در بیان، تصور عضویت در احزاب اروپایی را برای کسی که شاید تصور دشواری از این موضوع دارد را آسان می کند.
انور میر ستاری یکی از فعالان سیاسی چپ ایران است که در اواخر دهه شصت از ایران خارج شد و اکنون نزدیک به 28 سال است که در بلژیک زندگی می کند. وی تجارب بسیاری را در سال های اخیر آموخته و فعالیت هایش در حزب سبز بلژیک کوله باری از تجربه را برای وی به ارمغان آورده است. او اکنون علاقه مند است تا تجربیات خود را به نسل بعد خویش منتقل کند. با وی گفت و گوی مفصلی داشتیم و این گفت و گو را بتدریج منتشر خواهیم کرد.
بخش اول
آقای میر ستاری. چند سال است عضو حزب سبز بلژیک هستید و چه نقشی تا کنون در این حزب داشتید؟
حدودا 28 سال است که در بلژیک زندگی می کنم و از سال 1997 به سمت حزب سبز بلژیک کشیده شدم. در این حزب دو بار نامزد انتخاباتی شدم. در بلژیک سه منطقه فدرال به نام های والون ها، فلامانا و بروکسل وجود دارد. من بار نخست برای مجلس فدرال بروکسل و بار دوم برای منطقه دولت فدرال نامزد شدم.
آیا در داخل کادر این حزب نیز مسئولیتی داشتید؟
خیر. همیشه یک عضو ساده بودم و موقعیت خاصی در داخل حزب نداشتم و در حال حاضر نیز چون خارج از منطقه بروکسل زندگی می کنم و در منطقه “فلامانا نشین” که هلندی صحبت می کنند حضور دارم قانونا امکان فعالیت در منطقه بروکسل را ندارم اما همچنان به عنوان یک عضو ساده حزب و فعال محیط زیست در جلسات کمیته مرکزی حزب و همچنین جلسات مربوط به نمایندگان حزب سبز در پارلمان شرکت می کنم.
هر ماه نیز جلسات ماهانه مجمع عمومی هر منطقه برگزار می شود و از این رو چون از منطقه بروکسل هستم در این مجمع نیز حضور دارم. در این نشست تصمیمات مربوط به سیاست های حزب سبز در منطقه بروکسل گرفته می شود و یا انتخابات داخلی صورت می گیرد. همچنین این مجمع کارگروه هایی نیز در حوزه های مختلف از جمله پناهندگی، مهاجرت و مسائل دیگر نیز تشکیل می دهد که من نیز به تناسی علاقه مندی خودم به این کارگروه ها در آن نشست ها شرکت می کنم.
همچنین نقش یک مشاور را نیز در خصوص مسائل مربوط به ایران بازی می کنم. به طور مثال اگر حزب نامه ای در خصوص ایران دریافت کند و یا پرسشی درباره ایران وجود داشته باشد نظر من را نیز جویا می شوند.
در کنار این فعالیت ها در نشست احزاب سبز در پارلمان اروپا نیز شرکت می کنم و هدفم بیشتر خود آموزی و کسب تجربه است و آرزو دارم روزی بتوانم این تجربه را به نسل آینده در داخل ایران منتقل کنم.
چه انگیزه ای باعث شد تا فعالیتهای حزبی و اجتماعی را در بلژیک آغاز کنید؟
ببینید من نیز مثل همه پناهندگان سیاسی که در دهه شصت به اروپا آمدیم به قول دوستان بلژیکی، چمدان و ساک خود را باز نکرده بودم به امید روزی که دوباره به ایران بازگردم و این شوق بازگشت همچنان نیز وجود دارد. یعنی ذهن و فکر ما به ایران بود . فکر می کردیم برای مدت کوتاهی به اروپا آمدیم. حتی خیلی از دوستان ما به تصور بازگشت، از خرید وسائل نو برای زندگی خود اجتناب می کردند.
ولی پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که می توان در کنار فکر کردن به ایران و زندگی دوباره در وطن، به زندگی در یک سرزمین جدید نیز ادامه داد و باید بتوانیم در جامعه جدید نیز ادغام شویم.
این تجربه ای است که در دوران کوتاهی که در زمان شاه در زندان بودم از زندانیان باز تجربه تر آموختم. این که محیط زندان گرچه زندان است اما محیط زندگی است و باید برای بهداشت و سلامت محیط آن تلاش کرد.
بنابراین قبول کردم که اگر چه این جا هم خانه من نیست اما محل زندگی من است و باید برای حفظ آن بکوشم.
و چه روندی طی شد تا به حزب سبز رسیدید؟
من ابتدا این جا راننده تاکسی بودم. بعدا توانستیم به اتفاق تعدادی از دوستان ایرانی، بلژیکی، یونانی، ایتالیایی، عرب و پرتقالی بزرگترین و فعال ترین سندیکای تاکسی را تاسیس کنیم. به تدریج به خاطر علاقه ای که نسبت به مسائل سیاسی داشتم و همچنان مسائل سیاسی در ایران را از دور دنبال می کردم، با توجه به پیشینه ای نیز که نسبت به فعالیت های چپ در ایران داشتم به سمت حزب سوسیالیست بلژیک کشیده شدم.
اما وقتی بیشتر با این حزب فعالیت کردم دیدم بر خلاف تصورم بحث ها به جای آنکه درباره دغدغه های سوسیالسم و بلژیک باشد، مسائلی چون نیروی کار و عدالت اجتماعی باشد، بحث از دغدغه های مذهبی مثل پرهیز از خوراندن غذاهای حرام در مدارس به بچه ها، اجازه دادن برای داشتن حجاب و شنا نکردن دختران در استخرهای مختلط یا داشتن قبرستان اختصاصی است که بیشتر از سوی اعضای مراکشی حزب مطرح می شد.
مجموع این اتفاقات باعث شد که تصوراتم از حزب سوسیالست تغییر کند و احساس کردم در این حزب نمی توانم خواسته واقعی خود را دنبال کنم.
پس از آن بود که حزب سبز را شناختم و نسبت به برنامه های آن تحقیق کردم. حزب سبز حزب جوان و نوپایی بود و برنامه هایش برای حفاظت از زیستگاه برایم بسیار جالب بود. دفاع از زمین پاک،مبارزه علیه آلوده ساختن آن و خواستن هوای سالم به جذابیتش می افزود. ضمن اینکه احزاب سبز نیز عموما اعضای انشعابی احزاب مارکسیستی و کمونیستی اروپا هستند که امروزه ایدئولوژی را کنار گذاشته اند و در حال حاضر برنامه محور شده اند.
ممکن است درباره شرایط عضویت در این حزب قدری بیشتر توضیح بدین؟
درهای حزب سبز بلژیک به روی همه باز است. نه از کسی برای ورود امتحان گرفته می شود و نه از موقعیت اجتماعی و شغلی یا باورهای سیاسی و مذهبی متقاضی عضویت پرس و جو می شود.
در این حزب اصل برابری زن و مرد کاملا رعایت می شود. از این رو در کلیه انتخابات های داخلی حزب برای انتخاب نمایندگان حزب در مجلس فدرال یا حتی پارلمان اروپا و کمیته های مرتبط سهمیه زنان برابر با سهمیه مردان است و این موضوع باعث شده تا زنان نقش پررنگ و فعالی در این حزب داشته باشند.
در این حزب همچنین کسی نمی تواند بیش از دو بار مقام و سمتی در این حزب داشته باشد و هم زمان نیز نمی تواند دوشغله باشد.