عرصه سوم- روشنک آستارکی: شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری روز شنبه دوم خردادماه در کنگره بین المللی تولید مثل گفت: «در فرهنگ ما همواره مسئولیت ناباروری متوجه زنان بوده است. زنان “نازا” خوانده میشدند و حتی در صورت نابارور بودن مرد، زنان باید برای حفظ خانواده و وجهه همسر خود، مسوولیت ناباروری را بپذیرند و بار روانی و اجتماعی سنگین این آستیگما را تحمل کنند.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود به سیاستگذاریهای مجلس و دولت برای افزایش نرخ جمعیت اشاره و اضافه کرد: «باید توجه داشت که کاهش نرخ رشد جمعیت بیشتر ریشه در وضعیت اقتصادی و اجتماعی دارد و تنها با وضع قوانین و با دستور و بخشنامه نمیتوان خانوادهها و بویژه زوجهای جوان را وادار به فرزندآوری کرد. الزامات معاش و تغییر نقش و کارکرد زن و مرد در جامعه مسائلی است که باید در سیاستگذاریهای جمعیتی مورد توجه قرار گیرد و بدون توجه به این متغیرها نمیتوانیم منتظر تغییر در تمایل خانوادهها به فرزندآوری باشیم.»
در اردیبهشت ماه سال ۹۱ برای نخستین بار آمار ناباروری در ایران منتشر شد و طبق این آمارگیری که بین ۱۷ هزار زوج ایرانی در سراسر کشور انجام شد، ۲۰.۲ درصد زوجین ایرانی نابارور اعلام شدند که این عدد از میانگین جهانی بالاتر بود. همزمان بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، شیوع ناباروری در کل دنیا ۱۲ تا ۱۵ درصد گزارش شده بود که این آمار در کشوری مانند انگلیس هفت درصد و در کشورهای آفریقایی ۳۰ درصد گزارش میشد. همچنین در بهمن ۹۳ خبرگزاری مهر در گزارشی از وجود بیش از سه میلیون زوج نابارور در کشور خبر داد.
برخلاف دیدگاه عمومی که در نخستین نگاه مشکل باروری را متوجه زنان میداند، دكتر صارمی فوق تخصص نازايی و IVF معتقد است در ایران آمار مردان نابارور بيشتر از زنان است و طبق مراجعين به بيمارستان در ۷۰ درصد آنها مشكل به مردان باز میگردد. بنا به نظر پزشکان اختلالات هورمونی، عفونتها، آلودگی هوا، پارازیتها، استرسها و فشارهای زندگی روزمره از جمله علت های مهم ناباروری شناخته میشوند.
زنانی در رویای مادر شدن
معمولا حساسیت فعالان حقوق زنان بیشتر بر امر باروریهای اجباری و موارد حقوقی آن متمرکز بوده است و با در نظر گرفتن حقوق باروری که سازمان بهداشت جهانی تعریف کرده است، آزادی زنان برای عدم فرزندآوری و حق سقط جنین برای مادر را مورد بحث قرار میدهند. در صورتی که روی دیگر سکه، مشکلات زنانی است که همسران نابارور دارند اما برای داشتن حق طلاق با مشکل مواجهاند و همچنین زنانی که به دلیل مشکل ناباروری همواره با تهدیدهای مختلفی از سوی همسر روبرو هستند.
در قوانین ایران تنها یک جا به حق زنان برای مادر شدن اشاره شده؛ در یکی از شروط عقدنامه، که به ظاهر حقی را به زن اعطا میکند. شرط دهم عقدنامه میگوید: «در صورتی که پس از گذشت ۵ سال زوجه (زن) از شوهر خود به جهت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر زوج (شوهر) صاحب فرزند نشود» به زن نیز حق طلاق داده میشود. واقعیت آن است که عقیم بودن مرد معنا و مفهومی ندارد مگر در موارد استثنایی. وقتی تعداد یا وضعیت اسپرمها نازل باشند این مشکل قابل درمان است ولی مستلزم اقدامات پزشکی بر روی زن است و از طرف دیگر با توجه به طولانی بودن دوره درمانی مردان، زنان با خطر از دست رفتن زمان باروری روبرو خواهند شود چرا که زنان برای باروری با محدویت سنی روبرو و با نزدیک شدن به سن یائسگی شانس بارداری آنها به صفر میرسد اما مردان تا سن هفتاد سالگی شانس باروری دارند.
از سوی دیگر در حادترین شکل ناباروری مردان، حتی اگر مرد یک اسپرم داشته باشد از نظر پزشکی قانونی او عقیم نامیده نمیشود و زن نمیتواند با استناد به حقوقی که به ظاهر در عقدنامه به او داده شده است، از حق طلاق استفاده کند. این در حالیست که برخی مردان اساسا خود را دچار مشکل ناباروی نمیدانند و در بسیاری از موارد برای مراجعه به پزشک مقاومت زیادی از خود نشان میدهند.
سایه تهدید بر سر زنان نابارور
یکی دیگر از ابعاد منفی ناباروری زمانی بروز میکند که زن دارای مشکل ناباروری باشد. در اکثر خانواده های ایرانی معمولا مشکل ناباروری مردان از سوی همسر کمتر بیان شده و در بسیاری از موارد علت بچه دار نشدن را عدم علاقه به داشتن فرزند عنوان میکنند اما بالعکس با مشکل ناباروری زنان اینطور برخورد نمی شود و به عنوان یک نقص به آن نگاه میشود. زن نابارور به دلیل راهکارهایی که قانون برای مرد در نظر گرفته است، همیشه با تهدید طلاق و یا سهیم شدن زندگیاش با زن دوم روبروست؛ ازدواجی که قانون دلیل آن را کاملا توجیه پذیر دانسته و از آن حمایت میکند.
شیرین احمدنیا، مدیرگروه جامعه شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه شناسی ایران در مورد وضعیت زنان نابارور معتقد است «اگر زنی نتواند به نقش مادری است نائل شوند، با انگ و برچسب مواجه می شوند که وی را در معرض انواع فشارهای روانی و اجتماعی قرار می دهد. تحمل دردمندیهای ناشی از اقدامات پزشکی (پزشکی شدن مسائل اجتماعی)، تحمل هزینههای سنگین، خطر طرد و طلاق و برچسبهای آن و یا تن دادن به شرایط ازدواج مجدد همسر، متوسل شدن به رحم اجارهای، موفق شدن یا نشدن، پیامدهای روحی – روانی و مواجه شدن با آیندهای ناروشن، پنهان کاریها، مسائل حقوقی مدعی شدنِ احتمالیِ مادر-جایگزین به این که او حق مادری دارد و نه کسی که سفارش دهنده بوده است، پشیمان شدن او- رازهایی که باید سالها در سینه محفوظ داشت، بیماریهای ارثی احتمالی و غیره از تبعات اقدامات عاجزانه برای مقابله با مسالهی ناباروری است که زنان هزینههای زیادی بابت آن میپردازند.»
وضعیت زنان نابارور در ایران زمانی بغرنجتر میشود که در کنار نگاه فرهنگی، دولت و مجلس نیز در سالهای اخیر تلاش داشتهاند با وضع قوانینی نقش فرزندآوری زنان را پررنگ کنند. از دید بسیاری از سیاستگذاران در مجلس یا دولت، وظیفه اصلی زنان تولید مثل و تداوم بقاست. در چنین شرایطی زنانی که توانایی بچه دارشدن ندارند، فشار روانی و اجتماعی مضاعفی را متحمل می شوند و ناباروی برای آنها به بحرانی تبدیل میشود که زندگی روزمره آنها را نیز مختل میکند.
با توجه به موارد ذکر شده باید گفت زنانی که در ایران با مساله ناباروری روبرو هستند در کنار فشارهایی که از نظر روحی متحمل میشوند اگر تصمیمی به طلاق بگیرند از هیچ حمایت قانونی برخوردار نیستند. در واقع فارغ از مشکلات عاطفی یا روحی که زنان نابارور یا زنانی با همسرانِ نابارور با آن روبرو هستند، فشارها و تهدیدهایی از سوی قانون، همسر و جامعه را نیز متحمل میشوند که دوره درمان ناباروری را برای آنان دشوارتر می کند.