سیاه پوشی معلمان
عرصه سوم: پس از گذشت یک از هفته از کشته شدن محسن خشخاشی معلم فیزیک در کلاس درس به دست دانش آموزش، جامعه معلمان کشور و همینطور مردم شهر بروجرد در شوک این اتفاق هستند. اتفاقی که در آن مقتول و قاتل هر دو قربانی هستند.
به گزارش کلمه، محمود باقری معلم محبوس در بند ۳۵۰ اوین در نامه ای مراتب همدردی خود با خانواده معلم از معلمان سراسر کشور خواسته است به نشان همدردی با فراخوان کانون معلمان کشور همراهی کنند.
در بخشی از نامه باقری آمده است : جای تاسف است که دامنه خشونت های اجتماع تا کلاس های درس نیز گسترده شده و معلم و دانش آموز را هر دو قربانی می کند. نمی توان یک نوجوان بی تجربه را که هنوز دریافت روشنی از زندگی ندارد و به هر دلیل دستش به خون یک معلم مظلوم آلوده شده است قربانی ندانست و نسبت به آینده و سرنوشت اندوهبار او بی تفاوت بود.
ما به عنوان آموزگاران فرزندان این سرزمین به روشنی می دانیم که کودکان و نوجوانان چقدر نابهنگام و تاحدود زیادی غیرمنصفانه درگیر بخشی از پیچیدگی های زندگی می شوند که علی الاصول در حد طاقت و تجربه زندگی آن ها نمی گنجد.
اینجانب با تمام وجود خود را در غم خانواده محترم همکار شهیدمان محسن خشخاشی شریک می دانم و ضمن عرض تسلیت حضور تمامی همکاران معلم سراسر کشور، از همه عزیزان دعوت می کنم در فراخوان کانون صنفی معلمان کشور شرکت نموده و روز شنبه هشتم آذرماه با لباس سیاه در کلاس های درس حاضر شوند.
فراخوان یاری به نگین 13 ساله
بنیاد حمایت از کودکان مستمند و سرطانی استان اردبیل فراخوانی را برای یاری رساندن به نگین، دختر 13 ساله ای که از نوعی بیماری پوستی خاص رنج می برد، منتشر کرد.
اواخر مهر ماه بادرخواست کتبی مادر نگین،گروه بازدید بنیاد ازمنزل آنها بازدید کرد ، نگین 13 ساله با یک مشکل بسیار نادر پوستی به نام «ای بی» که یک اختلال ژنتیکی پوست است، رو به روست.
مادرش می گوید : او به هنگام تولد مثل سایر کودکان سالم بود، اما به مرور زمان انگشتان دست ها و پاهای او از شکل واقعی خود خارج شدند. نگین دیگر قادر به استفاده از دستان خود نیست . پوست قسمتهای مختلف بدنش زخم های خونین و دردناکی دارد . پدر نگین چند سالی است او را ترک کرده و به دیار باقی شتافته است. او پشتیبانی ندارد ودر وضعیت اقتصادی بسیار نامطلوبی به سر می برد. دیگر از روزنهی خانه شان نور نمی تابد و از سرسرای کلبه ی محقّر آنها اندوه می بارد.
بنیاد حمایت از کودکان مستمند و سرطانی استان اردبیل که یک نهاد مدنی و غیر دولتی است از سال 81 و با هدف ساماندهی وضعیت تحصیلی و معیشتی دانش آموزان بی سرپرست و بد سرپرست راه اندازی شده است در ادامه فراخوان خود تاکید کرده است: بنیاد ما برای درمان این دختر نوجوان از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد ، امّا باز چشمان معصوم وی چشم به راه پزشکان ، متخصصان و خیرین محترم دوخته است تا شاید نور امیدی در جان دردمند این عزیز رنجور جوانه زند و باغچه ای از وزش مر مر خزان جان به در برد.
پسران آفتاب برای کودکان سرطانی نمایش می خوانند
موسسه سپندآسایش پارس (سپاس) برای حمایت از بیماران مبتلا به سرطان “نمایش خوانی پسران آفتاب” را اجرا خواهد کرد.
سپاس نهاد غیر دولتی و مدنی است که از سال ۷۸ کار خود را با هدف بالابردن سطح آگاهی و فرهنگ جامعه درباره سلامت و ترویج الگوهای زندگی سالم برای پیشگیری از سرطان، ارتقاء کیفیت زندگی قرار داده است.
نمایش خوانی پسران آفتاب با حضور مجریان و چهره های معروف، روز نهم آذر و در محل فرهنگسرای اندیشه برگزار خواهد شد. بهای فروش بلیط این نمایشن خوانی، ۲۰ هزار تومان تعیین شده است و قرار است تمام درآمدهای حاصل از این برنامه برای کمک به بیماران سرطانی هزینه شود.
محمد سلوکی، جواد یحیوی، محمد سلیمی، سعید شیخ زاده، شاهین سلیمی و روزبه نعمت الهی از بازیگران این نمایش هستند.
جامعه مدنی، نجاتبخش ایران؟
تقی رحمانی روزنامه نگار و فعال سیاسی طی یادداشتی در وب سایت “روزآنلاین” به بررسی اهمیت جایگاه “نهادهای مدنی” در شرایط امروز جامعه ایران پرداخته است.
در ابتدای یادداشت رحمانی او به مقایسه سه کشور خاورمیانه ای عراق، لیبی و ترکیه پرداخته و می نویسد: جاه طلبی و ایده گرایی حاکمان را چه چیز و چه کسانی کنترل می کنند؟رسم است که اسب و توسن قدرت سر کشیده رود مگر آنکه مهار و کمندی قوی در میان باشد. حال حکایت صاحبان قدرت در خاورمیانه و منطقه ما، که با پول نفت مزین است و با آرمان های مبهم هم مسلح، کار مهارحکومت ها مشکلتر می شود؛ اما چه چیز و چه کسانی می توانند مهار توسن قدرت شوند؟ در این مورد مقایسه تجربه ترکیه و عراق صدام حسین در پیش روی جامعه، حکومت و مردم ایران است.
عراق در آغاز با کودتای بعثی ها دچار بحران شد. عراق بعثی خیلی زود متعلق به صدام حسین و پسرانش شد و صدام با حزب بعث کودتا کرد، بعد هم حزب را در خدمت خود گرفت و با پول نفت ارتش قوی ساخت. او که سودای سردار قادسیه شدن داشت، به ایران حمله کرد و باعث و بانی سه جنگ ویران گر در منطقه شد. عاقبت نیز در تاریخ برای برخی از نگاه ها و باورها توهم به جا گذاشت که در برابر دشمنان در منطقه ایستاده است.
به عبارتی کیمیای شوم قدرت سیاسی و پول نفت و کشور بدون جامعه مدنی وفقدان سرمایه دارانی که از جنگ منفعت نمی برند، راه بلند پروازی صدام حسین را گشود. در همین زمره لبیی سرهنگ قذافی قرار می گیرد؛ با تجربه شوم و میراثی که به جا گذاشته است.
ترکیه داستانی متفاوت دارد. در ترکیه حتی حرکت شریعت گرایانه نجم الدین اربکان را هم سرمایه داری مولد مسلمان تحمل نکرد. اربکان به دنبال جنگ نبود اما گاه تنش هایی در جامعه و با بخشی از نظامیان و به الطبع با غربیان ایجاد می کرد که سرمایه داری مولد و مسلمان ترکیه آن را به ضرر خود می دانست. حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان به این دلیل مقبول شد که سیاست های اربکان را تند می دانست. در نتیجه منافع سرمایه داری ببرهای آناتولی، کمند مهار توسن قدرت سیاسی در ترکیه است.
امروز تردید نمی توان کرد که موقعیت سیاسی محکم حزب عدالت و توسعه گاه بر خیال و باور اردوغان و احمد داود اوغلو، سودای احیای امپراطوری عثمانی را با سرعت و شتاب زده گوشزد می کند. چنین است که می توان این رفتار های عجولانه را در برخورد ترکیه با مسئله سوریه که آن را جزءامپراطوری عثمانی می داند و هم برخورد اردوغان در مسئله کوبانی مشاهده کرد.
اما نکته مهم آن است که رشد و توسعه ترکیه بر اساس درآمد نفت، که حکومت هر چه خواست انجام دهد، نیست. حاکمان ترکیه می دانند که سرمایه داری مولد ترکیه کلید توسعه این کشوراست و سرمایه به امنیت نیاز دارد و از محیط پرتنش فرار می کند. این سرمایه داری مسلمان به منافع و موقعیت خود فکر می کند، در نتیجه توسن حکومت سیاسی در ترکیه کمند مهار سرمایه داری را در برابر خود می بیند، پس بلند پروازی خود را مورد سنجش قرار می دهد؛امری که ترکیه را موفق ترازعراق و لبیی کرده است.
رحمانی سپس به شرایط ایران می پردازد و می نویسد : ایران کشور مهمی است و در چهار راه حوادث قرار دارد، دولت نفتی دارد. حاکمان آن گفتمان انقلاب اسلامی را با توسعه طلبی خارجی همراه کرده ودموکراسی در داخل را، که شعار انقلاب بوده، به گروگان گرفته اند. به عبارتی حاکمان ایران برای خود عمق راهبردی گسترده درمنطقه با ویژگی تقابل با امریکا و غرب تعریف کرده اند و برای این راهبرد هم پول و امکانات خرج می کنند. این سیاست پر هزینه و بس خطرناک است. اگر چه حاکمان ایران اهل نرمش در شرایط سخت هستند اما این تعریف راهبردی در منطقه، به ضرر منافع ملی ایران است و این نوع سیاست خارجی می تواند به بحران آفرینی خارجیان یاری رساند.
با این حال بخشی از حکومت که در حال حاضر در دولت قدرت دارد با این سیاست خارجی موافق نیست. اما به نظر می رسد که این بخش از حکومت که شامل بوروکرات ها و اصلاح طلبان است از قدرت کافی برخوردار نیست. ایران جریان سرمایه داری مولد قوی هم ندارد که بتواند ترمز حکومت را در مواقع لازم بکشد.
با این حال نقطه اتکا کدام نیرو می تواند باشد؟ بی گمان جامعه مدنی ژله ای ایران که اقشار جدید را در خود دارد نقطه لرزان امیدی است که می تواند با رفتار خود کمند مهار سیاست های نادرست حکومت باشد. شرایط به گونه ای است که بار زیادی بر این جامعه ژله ای گذاشته شده که سنگین است، اما این جامعه مدنی نشان داده اگر چه دیر هنگام اما می تواند جلوی فاجعه را بگیرد. این رفتار را در سال ۱۳۶۷ و در سال ۱۳۸۸ و هم در سال ۱۳۹۲ دیدیم. حضور در انتخابات سال ۱۳۹۲ بود که زمینه مصالحه هسته ای را هموار کرد. البته فرق است میان حضور برای مانع شدن از فاجعه تا حضور تعیین کننده برای بهبود امورو اوضاع کشور و جامعه.
با این وصف به نظر می رسد اگر نقطه اتکا جامعه مدنی ایران، ویژگی مدنی-جنبشی آن باشد، دو اصل دیگر را هم باید در نظر گرفت: نیاز بخشی از حکومت به این جامعه و در عین حال توجه جامعه مدنی به رفتار های جناح حکومت برای همراهی یا نقد آن. در این راه اشخاص و احزاب بیرون از حکومت که حجت هستند می توانند راهنمای موثری برای جامعه باشند و نقش خود را درست بازی کنند؛ آن هم در منطقه ای که پر آشوب است.
به نظر می رسد مشکل جامعه برای رفتار درست حکومت از ترکیه سخت تر اما از عراق و لبیی آسان ترست. ابزار لازم برای وارد نشدن در گردابی مانند عراق امروزی نیاز به آن دازد که بر شرایط مردابی که بخشی از حکومت بر جامعه تحمیل کرده فائق آمد. این میدان به بازیگری بیشتر جامعه مدنی ایران نیاز دارد و حضور مناسب آن در صحنه های سیاسی و اجتماعی که گه گاه هم علائم آن را می بینیم؛ حضوری که هنوز سلبی است تا اثباتی. جلو فاجعه را می گیرد اما تعیین کننده نیست تا مهار حکومت در ایران را در اختیار خود بگیرد. برای این گونه قدرت یافتن چه کار می توان کرد؟ پاسخ به این پرسش می تواند مسئله جامعه ما را روشن تر کند.
بازارچه خیریه پیام امید
روز پنجشنبه ششم آذرماه ۱۳۹۳ طی مراسمی ، چهاردهمین بازارچه خیریه موسسه پیام امید در مجموعه فرهنگی ورزشی تلاش (چهارراه پارک وی) افتتاح شد. موسسه پیام امید تشکلی است غیر دولتی که فعالیت غیر رسمی خود را از سال ۷۶ شروع کرده است.
کمک رسانی به معلولین و محرومین، گسترش فرهنگ کمک به همنوع در میان جوانان و فعالیت های خیرخواهانه از اصلی ترین اهداف این موسسه غیر دولتی است.
چهارمین بازارچه خیریه موسسه پیام امید یک پیام هم دارد :” عهد میبندیم که شاد باشیم ، میثاق میبندیم که با اخلاق باشیم ، پیمان میبندیم که صبور باشیم ، عهد میبندیم که برای تمام عمر تلاش کنیم پیام امیدی باشیم.”
این بازارچه خیریه تا روز شنبه هشتم آذرماه از ساعت 9 صبح الی 23 به فعالیت می پردازد.