AS-logologo-fa-stickyAS-logoAS-logo
  • صفحه اصلی
  • عرصه سوم – افغانستان
    • درباره عرصه سوم
    • پادکست و چندرسانه ایی
  • مرکز بنی‌آدم
    • درباره بنی‌آدم
    • چرا بنی‌آدم؟
    • نه به تبعیض
    • مقالات بنی آدم
  • درباره ما
    • درباره عرصه سوم
    • تاریخچه
    • اهداف و چشم انداز
    • مدیران و مشاوران
    • همراهان ما
    • ارزش‌های اخلاقی
    • تماس با ما
  • انتشارات
    • گزارش‌ها
    • کتاب
    • بیانیه‌ها
  • پروژه ها
    • درصحن
    • اطلس جامعه مدنی
    • شورای نگهبان
      • پروفایل اعضای شورای نگهبان
      • پادکست
      • ویدیو
      • اینفوگرافیک
      • تایم لاین
      • هیئت نظارت
      • مجامع مشورتی
      • تفسیر قانون اساسی
      • درباره پروژه
    • کابینه دوازدهم
      • درباره «کابینه»
      • پروفایل اعضای «کابینه»
      • اینفوگرافیک «کابینه»
      • منابع «کابینه»
    • گزارش بنیادها
    • بودجه ایران
      • بودجه ۹۸
    • آموزش
      • سوفیا ۲۰۱۱
      • بروکسل ۲۰۱۳
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • اینفوگرافیک
    • پادکست
  • مقالات
    • نه به تبعیض
    • کویید۱۹
      • ایران زیر سایه کرونا
    • دیده بان جامعه مدنی
    • سمن
    • مصاحبه
    • محیط زیست
    • زنان
    • اقلیت‌ها
language
  • English
✕

گزارشی از بازداشتگاه ورزا

ژوئن 10, 2014
مجموعه ‌ها
  • زنان
برچسب‌
  • بدحجابی
  • زنان
  • عرصه سوم
  • عنچه قوامی

    برخورد با دختران و زنان جوان در خیابان‌های شهر به بهانه مبارزه با بدحجابی بار دیگر به بهانه فرا رسیدن فصل گرما آغاز شده است. گزارش‌های رسیده از نقاط مختلف کشور نشان می‌دهد که پلیس امنیت بار دیگر با بازداشت زنان به شیوه‌های تحقیرگونه در تلاش است تا وضعیت حجاب در کشور را کنترل کند. اما غنچه قوامی یکی از دختران بازداشت شده به اتهام بدحجابی، پس از آزادی گزارش متفاوتی از آن چه گذشته است را در فیس بوک خویش منتشر کرده است.
این دختر جوان گزارش خویش را این گونه آغاز می‌کند: “غنچه قوامي،فرزند هوشنگ، شماره شناسنامه ٥٧٨٤، متهم بدحجابي شماره ٩١ امروز، ١٧ خرداد ١٣٩٣ هستم. وارد سالن كه مي‌شوم جا مي‌خورم. اكثر چهره‌ها خندان و خون سردند و خبري از زنان و دختران گريان و مضطرب، كه تا چند سال پيش به وفور در وزرا ديده مي شد نيست. يكي در نهايت آرامش خوابيده است، ديگري كتاب مي خواند. دو دوست قديمي كه بعد از مدت ها همديگر را اينجا پيدا كرده اند يكديگر را بغل مي كنند و سرخوشانه مشغول گفت و گو مي شوند. دختري كه برگه خروجش را گرفته و آماده رفتن است مي‌گويد دوست پسرش آمده دنبالش، رژ لب صورتيش را تجديد مي كند و از سالن خارج مي شود.”
غنچه سپس به بگو مگوهای میان دختران و زنان حاضر در بازداشتگاه وزرا با ماموران اشاره می‌کند و می‌نویسد: “ماموري كه مسئول گرفتن موبايل هاست هر از گاهي داد مي زند و حرص مي خورد. يكي از دخترها با خنده مي گويد خانم حرص نخور پوستت خراب ميشه، موهات سفيد ميشه، حيفه. مامور موبايل به زن ديگري تذكر مي دهد كه بنشيند. زن مي گويد: نمي خوام بشينم، به تو چه!” مامور گرفتن تعهد نيم ساعتي يك بار چنان ضجه‌هايي مي زند كه تارهاي صوتيش چشم را كور مي كند. كسي از او حساب نمي‌برد و براي همين كلافه است. يكي از زن ها لفظي با او درگير مي‌شود . دختري با صداي بلند به او مي گويد آنقدر داد بزن تا سكته .كني
دختر نوجواني كه ١٨ سالش هم نيست با مامور موبايل بگو مگو مي‌كند. مامور مي‌گويد: “تو” نه منو بايد “شما” خطاب كني. دخترك مي گويد: “همانطور كه خطابم مي كني خطابت مي كنم.
غنچه از سوی دیگر حال و روز زنی را تصویر می‌کند که گريان است چون نگران كودك شيرخواره اش است. زني باردار نيز آنجاست كه حال فيزيكي چندان خوشي ندارد.
غنچه سپس روایت برخورد ماموران با خودش را روایت می‌کند:” مامور برگه خروج اسمم را صدا مي زند. تا به او برسم چند باري اسمم را فرياد زده است: “غنچه تويي؟ كري؟ چرا داد نمي‌زني بفهمم اينجايي؟
من:شغل و وظيفه تو داد زدنه من لزومي نداره داد بزنم
او: به شغل من تيكه ميندازي؟ من به شغلم افتخار مي كنم. به خودم مي بالم كه مامور پليس امنيت اين كشورم
من: “براي شغلت احترامي قائل نيستم، اما دلم براتون مي سوزه. ما اينجا نهايتا چند ساعت وقت تلف مي‌كنيم، حرف مي‌زنيم، كتاب مي‌خونيم، نگاه كن داريم مي‌خنديم، شماييد كه اينطور حرص مي‌خوريد واعصاب و حنجرتون رو هدر مي‌ديد.
او: يادت نره كارت گير منه، حالا برو بشين ببين كي مي ري بيرون
غنچه ادامه می‌دهد: برگه ام را نمي دهد.با خيال راحت مي‌روم پي كارم. از اعتماد به نفس، شجاعت و مقاومت زن‌ها چنان به وجد آمده‌ام كه بدم نمي آيد بيشتر بمانم و اتفاقات را ثبت كنم.
او سپس به گفت و گوی دو مامور  درباره تنها زن ترنسكشوالي كه در ميان آنها است اشاره می‌کند که با تمسخر مي گويند:”ديدي مانتوي كوتاه قرمز پوشيده بود؟ رد كه مي‌شد بهش گفتم أأي، گفت چيه مگه تا حالا دوجنسه نديدي؟ منم گفتم چرا ديدم ولي به چندشي تو نديدم” و با هم مي خندند”.
گزارش غنچه از آن چه در وزرا گذشته است از عکسبرداری ماموران از متهمین بدحجابی ادامه می‌یابد: “مامور عكاسي از “متهمين بد حجابي” به نوبت عكس مي گيرد. باورم نمي‌شود كه عده‌اي با خنده جلوي دوربين مي‌روند. انگار كه براي عكس يادگاري. از تصور قيافه كسي كه بعدا اين عكس ها را نگاه مي‌كند خنده‌ام مي‌گيرد. دختر بغل دستي مي‌گويد: “ما كه حجابمون عقب تر اگه نره به هيچ وجه حتي يك سانت هم جلوتر نمياد. كاش دوربينش را مي شكونديم”
وضعیت جسمانی غنچه البته مساعد نیست. دو روز است كه نخوابيده و از صبح جز يك چايي چيزي نخورده است. احساس مي‌كند فشار خونش افت کرده است. به سختي از طريق مامورها به مادرش پيغام مي‌دهد كه چيزي برايش بفرستد. اما مامور برگه خروج نمي گذارد خوراكي‌ها به دستش برسد.
نيم ساعت می‌گذرد تا اینکه مامور زن صدایش می‌کند:”فقط به احترام پدرت گذاشتم بري. غنچه بی‌محابا در پاسخ به او می‌گوید:”طرف تو من بودم كه همچنان احترامي برات قائل نيستم، در ضمن شيفتت تمام شده و مي خواهي از ما خلاص شوي اگرنه مطمئنم احترام پدري كه من را بزرگ كرده را عمرا نمي فهمي”.
صداي فرياد دختري از بيرون سالن مي آيد. عنچه می‌شنود كه ماموران مرد با او درگير شده‌اند. دختر ساختمان را روي سرش گذاشته است. دو مامور او را به داخل سالن مي آورند. هم چنان فرياد مي زند: “مامان منو به خاطر بد حجابي گرفتين؟ … ، مامان ٥٠ ساله من رو؟زن ٥٠ ساله رو …”
غنچه بيرون مي‌آید. مادرش بيرون پشت در ايستاده. ١ ساعت قبل با سرهنگی درگيري لفظي پيدا كرده است. گويا سرهنگ به دختري اشاره كرده و گفته :” نگاه كنين، نصف سينه هاش بيرونه” مادرش هم می‌گوید به چه حقي به سينه‌هاي مردم زل مي‌زند. سرهنگ مي گويد:” وقتي دخترت را تحويلت ندادم مي‌فهمي چطور بايد حرف بزني” مادر غنچه هم مي‌ترسد و بيرون مي‌ايستد.
پدر و مادري كه ماموران، دخترشان كه قصد فرار داشته را كتك زده‌اند،خيال كوتاه آمدن ندارند. ساعت كاري ماموران تمام شده و كم كم بيرون مي‌آيند، پدر و مادرهاي نگران پشت در، با صداي بلند هر چه مي خواهند نثارشان مي كنند: “يك روز به دست و پاي تك تك ما مي افتيد”.
نغمه می‌نویسد که بارها در مقابل بزرك نمايي فمينيسم روزمره زنان ايراني و اغراق در بازنمايي آن به عنوان شكلي از مبارزه اجتماعي موضع گرفته است. چرا كه اين بزرگ‌نمايي ضرورت تحرك هاي جمعي مستمر، استراتژيك و سازماندهي شده را ناديده مي گيرد.
عنچه سرپيچي زنان از سياست هاي حكومتي را در خلال فعاليت‌هاي روزمره، عامل شكل گيري هويت‌هايي مي‌داندكه زمينه را براي ايجاد كنش‌هاي جمعي در فرصت‌هاي مناسب فراهم مي‌كند.
به باور غنچه مقاومت‌هاي پراكنده و عموما احساسي، فارغ و فراتر از نيت آنها، مهمترين ابزار ايجاد هويت‌هاي جمعي است.

اشتراک‌گذاری

پست های مرتبط

Giti-Pourfazel

گیتی پورفاضل یکی از امضا کنندگان نامه ۱۴ فعال زن بازداشت شد

سپتامبر 9, 2020

دو نامه ۲۸ امضا و سال‌ها زندان دربرابر درخواست یک استعفا


بیشتر بخوانید
می 9, 2017

حرف های عفت ماهباز به جمیله علم‌الهدی، رئیسی


بیشتر بخوانید
آوریل 8, 2017

دویدن زنان از حاشیه به متن


بیشتر بخوانید

حمایت از ما

کمک شما تضمین کننده ادامه فعالیت سازمان عرصه سوم است، سازمانی متشکل از نویسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران و محققانی که می توانند در راستای تحقق مطالبات مدنی فعالیت‌های چشم‌گیری انجام دهند. 

شبکه‌های اجتماعی

برچسب‌ها

استیضاح اعتراض اعدام انتخابات اوین ایران بودجه بودجه ۹۸ بیانیه تجمع جامعه مدنی حصر حقوق حقوق بشر حقوق شهروندی خشونت خیریه درصحن دولت رسایی رضا حاجي حسيني روحانی زنان زندان سمن سمن ها سمن‌ها شهرداری شوراها شورای شهر عرصه سوم قانون لاریجانی مجلس محمدرضا سرداری محیط زیست مدنی مطهری معلمان نرگس محمدی نعیمه دوستدار نمایندگان ویروس کرونا کارگران کتاب
تمامی حقوق متعلق به پایگاه عرصه سوم می‌باشد
language
  • English