عرصه سوم-رضا حاج حسینی: نهادهای غیردولتی درایران با جنبشمشروطیت همزادند، امابخشی ازبنیادها وسازمان های مردمی مستقل که به گواهی تاریخ، از زمان کودتای ۲۸مرداد سال۱۳۳۲ خورشیدی، براثر سرکوب و خفقان، تبدیل به گروه های زیر زمینی و یا غیرعلنی شدند، درسالهای قبل از پیروزی انقلاب ودر بهمنماه سال۱۳۵۷، شکلی عیانتر یافتند و دربه حرکت درآوردن اقشار مردم بسیارمؤثر بودند.اما ازآن زمان به بعد اغلب این نهادها و شبکههای نو بنیاد نتوانستند درشرایط خفقان و کنترل درحکومت اسلامی به کار و فعالیت خود ادامه دهند.
بر اساس اسناد مکتوب و مشاهدات عینی، درروزهای انقلاب بهمن، همکاری مردمی بسیارچشمگیربود و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی که گسترهای ازانواع مبارزات مسالمت جویانه و خشونت آمیزرا دربرمیگرفت، باعث به ثمررسیدن این تلاشها شد. همراهی وهمسویی مردم درسالهای جنگ ایران و عراق نیز ادامه پیدا کرد. اما پس از پایان جنگ، با بزرگشدن و پررنگتر شدن هرچه بیشتر نقش دولت، فعالیتهای سازمانهای مردمی کمرنگ تر شدند.
با برگزیدن سیدمحمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور پس ازانتخابات خردادماه سال۱۳۷۶ توجه به سازمانهای مردمی که حال به نام NGO یا “سازمانهای مردمنهاد” شناخته میشدند، دردستورکاردولت قرارگرفت. به گفته کارشناسان، ویژگی بارزاین مقطع، رویکرد به گفتمان دموکراتیک و تلاش برای ساختن یک جامعه مدنی مقتدربود.هرچند اکثر فعالیتهای پا گرفته دردوران خاتمی با روی کار آمدن دولت نهم وریاستجمهوری محمود احمدینژاد با محدودیتهای شدیدی مواجه شدند وباردیگر حاکمیت برای زیرنظرگرفتن و کنترل همه عرصه های جتماعی آماده شد. به این ترتیب فعالیتهای خود جوش مردمی که از زمان انقلاب با فراز و فرودهایی ادامه پیدا کرده بود، به شکل چشمگیری کاهش یافته است.این گزارش تلاش کرده است تا نگاهی داشته باشد به برخی ازانواع مشارکت و فعالیتهای مردمی در زمان انقلاب.
فعالیت اجتماعی–سیاسی درروزهای انقلاب
از میان گروههایی که دردوران انقلاب، فعالیت های سازماندهی شده میکردند و درمیان عموم مردم نفوذ داشتند، میتوان به “انجمنهای اسلامی” اشاره کرد. این انجمنها قبل ازپیروزی انقلاب، ازاوایل دهه۲۰ شمسی فعالیتشان را آغاز کرده بودند و دردوره های بعد به تعداد آنها افزوده شد. مانند انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران که توسط مهندس مهدی بازرگان وهمفکران او برپا شده بود. قبل از انقلاب ۱۳۵۷این انجمنها با برگزاری جلسات مختلف در دانشگاه و بیرون از دانشگاه، از جمله در مسجد هدایت، به تبلیغ ایدههای خود علیه حکومت پهلوی میپرداختند. برخی دیگراز شبکه های فعالان اجتماعی در دوران انقلاب را گروههای چپ با ایدئولوژی مارکسیستی تشکیل میدادند که خواهان گسترش فعالیتهای مردمی در راستای سیاست سازمان های سیاسی چپ بودند.
اما پیروزی کارتر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و اعلان سیاست حقوق بشر از سوی رهبران آن کشور و بهدنبال آن باز شدن تدریجی فضای سیاسی در ایران، بار دیگر این امکان را فراهم کرد کهگروههای منتقد و خواهان تغییرات سیاسی آزادی بیشتری برای تحرک و فعالیت گروهی داشته باشند.یکی از مهمترین تشکلهای مردمی درحوزه فعالیتهای مدنی که ازهم آن دوره آغاز بهکار کرد، “انجمن ایرانی دفاع از حقوق بشر” بود که توسط مهندس بازرگان ودیگرهمفکران او درنهضت آزادی تشکیلشده بود.
مجموعه این اتفاقها، سازوکارهای مسالمتآمیزی را سامان داد که درزمان روی کارآمدن حکومت جدید درایران، بدون شک یکی از دلایل انتخاب مهندس بازرگان بهعنوان نخست وزیر دولت موقت بود.دولت بازرگان اما با حرکتهای رادیکال و انقلابی در ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا در تهرانسرسازگاری نداشت و سرانجام مجبور به استعفا شد.
فعالیت در مساجد
یکی ازمکانهایی که درروزهای منتهی به انقلاب ودرزمان جنگ ایران وعراق از آن به عنوان محلیبرای گردهماییهای اجتماعی و سازماندهیهای لازم استفاده میشد، مساجد بودند. دردورانانقلاب، از آنجا که بسیاری از روحانیان، منتقد حکومت بودند؛ مساجد محلی برای سازماندهی راهپیماییها، تجمعات و مبارزات بود. این فعالیت ها درزمان جنگ هم ادامه پیدا کرد.اولین گروههای بسیج، درمساجد شکل گرفت. از آن زمان به بعد، مساجد کارکرد حکومتی پیدا کردند ووجهه مردمی آنها بتدریج کمرنگتر شد. به این ترتیب نهادی که قبل از انقلاب محلی برای انتقاد و مبارزه با حکومت بود، نقش مهمی درحاکمیت جدید به دست آورد و عرصه را از منتقدان خالی کرد. این امکان که مردم بتوانند در مسجدها فعالیتهای مستقل درزمینههای دیگر اجتماعی و بدون دخالت حکومت بکنند، هم از میان رفت.حکومت اسلامی خود را برآمده از مساجد میداند و مساجد جایگاهی مقدس درجامعه دارند. افزون برآن، حاکمیت رسالت خود را هم الهی میداند و نقد نظام اسلامی راهم برنمیتابد. درایدئولوژی رسمی دولتی، مسجد پایگاهی برای بسیج مردم علیه دشمنان و فعالیتهای مذهبی است و به همین علت نسبت به سایرفعالیتهای اجتماعی درمساجد حساسیت و کنترل شدیدی اعمال میشود.و همه فعالیت هایی که با سیاست دولت در این زمینه مغایر باشند، باطل و ممنوع است. این طرز فکر به فاصله کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اعمال شد و پس از فراز و فرودهایی، درحال حاضر با شدت و حدت بیشتری پیگیری میشود. در شرایط کنونی، فعالیتهای اجتماعی درمساجد با نظارت و کنترل بر اساس مشارکتگروهایی از مردم و اغلب طرفداران دولت سامان می یابد.
انقلاب و سازمانهای غیردولتی
پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲بهمن ماه سال۱۳۵۷ اما تغییرات اساسی در ساختار سیاسی ایران بهوجود آورد. مریم علینژاد، کارشناس ارشد مدیریت سازمانهای غیردولتی در اینباره معتقد است: “بروز نشانههایی از گفتمان دمکراتیک بهجای گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی و انتخاب ساختار جمهوری از سوی رهبران انقلاب برای شکل نظام، همه بیانگر سرآغاز جدیدی در حیات سیاسی معاصر ایران و فراهم شدن زمینه برای تکوین نهادهای غیردولتی درساختار اجتماعی و سیاسی ایران بود.”
از زمان پیروزی انقلاب تا درگذشت آیتاله خمینی، شرایط خاص و ویژهای بر فعالیت سازمانها، گروهها و دستههایی که کاراجتماعی و سیاسی میکردند، حاکم شد. خانم علینژاد با تحقیقی که دراین مورد انجام داده، معتقد است: “این دوران یازده ساله، با پیروزی انقلاب و تدوین قانون اساسی آغاز شد که درآن حقوق و آزادیهای فردی به رسمیت شناخته شد و تشکیل اجتماعات و احزاب را آزاد اعلام کردند. در چنین فضایی، مشارکت عامه مردم در گستردهترین شکل در جامعه وجود داشت. اما این مشارکت نه سازمان یافته و قاعدهمند، بلکه توده ای و ملهم از اندیشه های مذهبی بود. حاکم بودن چنین شرایطی بر جامعه سبب شد تا در ماههای آغازین پس از پیروزی انقلاب، سازمانهای غیردولتی به وجود آمده، رسالت اصلی خود یعنی سازماندهی مشارکت مردم را یا فراموش کنند یا مجالی برای تعقیب آن پیدا نکنند. به همین دلیل سازمانهای اخیر بسیار زود کارکرد اصلی خود را فراموش کرده و رویکرد خیریهای یا تعقیب و تحقق اهداف خاص را دنبال کردند“.
اولین مدافعان حقوق بشر
یکی از گروههایی که در روزها و سالهای اول انقلاب، فعالیتهای مدنی چشمگیری در حوزه دفاع از حقوق زندانیان و حقوق بشر داشت، “جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر” بود. این جمعیت دوسال پیش از پیروزی انقلاب، در دسامبر سال ۱۹۷۷ میلادی فعالیت خود را آغاز کرد.در این زمان۲۹تن از استادان دانشگاه، نویسندگان و حقوقدانان، از جمله عبدالکریم لاهیجی و بعضی از رهبران سیاسی، در نامهای خطاب به دبیر کل سازمان ملل متحد، تأسیس “جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر” (AIDLDH) را اعلام کردند و لاهیجی به عنوان عضو هیأت اجرایی و سخنگوی این جمعیت انتخاب شد. در زندگینامه آقای لاهیجی آمده است: “او جزو هیأت چهار نفری حقوقدانان تهیه کننده نخستین طرح قانون اساسی بود.به عنوان مسئول جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر،پس از نخستین اعدامها توسط رژیم اسلامی به اعتراض پرداخت و خواستار محاکمه عادلانه و علنی برای همه زندانیان سیاسی شد او.وکالت دو تن از کادرهای فداییان و مجاهدین خلق را که دستگیر شده بودند در دادگاه انقلاب پذیرفت.در اسفندماه سال۱۳۵۷ و فروردینماه سال۱۳۵۸، دو بار از زندان قصر بازدید کرد و پس از گفتوگو با زندانیان، گزارشی درباره وضعیت نابسامان زندان و مطالبات زندانیان به وزیر دادگستری تسلیم نمود. در سخنرانیها، مقالهها و مصاحبههای متعدد، مخالفت خود را با قانون اساسی ساخته و پرداخته مجلس خبرگان، اظهار نمود و از پیش اعلام کرد که در رفراندوم تصویب قانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری شرکت نخواهد کرد.بر اثر این فعالیتها محل جمعیت حقوق بشر در آبانماه سال۱۳۵۹ به اشغال سپاه پاسداران درآمد.
توجه به مسائل مربوط بهحقوق بشر در روزهای پرتلاطم پس از پیروزی انقلاب، بیشتر از جانب افرادصاحب نام و تاثیرگذار شکل گرفت. درسال های اخیر فعالیت های حقوق بشری درایران به جنبشی سازمان یافته تبدیل شده است. نقش شبکه های مردمی و کنشگران مدافع حقوق بشردرایجاد گفتمان دموکراتیک و آموزش مسائل حقوق بشری در ایران در دودهه گذشته بسیارحائزاهمیت است.
اما متأسفانه با وجود گذشت ۳۳سال از انقلاب، سیاست مداران حکومت اسلامی همچنان تمایلی برای نهادینه کردن فرهنگ کار جمعی ، آزادنهو تشویق مردم به فعالیتهای منسجم دواطلبانه درایجاد شبکههای مردمی مستقل از حکومت ندارند و درمقطع کنونی بیش ازهر زمان دیگری خواهان کنترل همه فعالیتهای سازمانهای مردمنهاد وهرچه بیشتر محدود ماندن نقش مردم درشبکههای آزاد اجتماعی هستند.
حق ویرایش مقالات رسیده برای بنیاد عرصه سوم محفوظ است. نقل مطالب با ذکرماخذ آزاد است. نظرات نویسنده الزاما نظرات بنیاد عرصه سوم نیست.