AS-logologo-fa-stickyAS-logoAS-logo
  • صفحه اصلی
  • عرصه سوم – افغانستان
    • درباره عرصه سوم
    • پادکست و چندرسانه ایی
  • مرکز بنی‌آدم
    • درباره بنی‌آدم
    • چرا بنی‌آدم؟
    • نه به تبعیض
    • مقالات بنی آدم
  • درباره ما
    • درباره عرصه سوم
    • تاریخچه
    • اهداف و چشم انداز
    • مدیران و مشاوران
    • همراهان ما
    • ارزش‌های اخلاقی
    • تماس با ما
  • انتشارات
    • گزارش‌ها
    • کتاب
    • بیانیه‌ها
  • پروژه ها
    • درصحن
    • اطلس جامعه مدنی
    • شورای نگهبان
      • پروفایل اعضای شورای نگهبان
      • پادکست
      • ویدیو
      • اینفوگرافیک
      • تایم لاین
      • هیئت نظارت
      • مجامع مشورتی
      • تفسیر قانون اساسی
      • درباره پروژه
    • کابینه دوازدهم
      • درباره «کابینه»
      • پروفایل اعضای «کابینه»
      • اینفوگرافیک «کابینه»
      • منابع «کابینه»
    • گزارش بنیادها
    • بودجه ایران
      • بودجه ۹۸
    • آموزش
      • سوفیا ۲۰۱۱
      • بروکسل ۲۰۱۳
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • اینفوگرافیک
    • پادکست
  • مقالات
    • نه به تبعیض
    • کویید۱۹
      • ایران زیر سایه کرونا
    • دیده بان جامعه مدنی
    • سمن
    • مصاحبه
    • محیط زیست
    • زنان
    • اقلیت‌ها
language
  • English
✕

تقابل نظام آموزش رسمی با جامعه مدنی

اکتبر 7, 2013
مجموعه ‌ها
  • قوانین سمن
برچسب‌
  • حمید مافی

عرصه سوم-حمید مافی: مدارس ایران چه آموزه‎ای برای دانش‎آموزان دارند؟ یک دانش‎آموز پس از پایان تحصیلات دوره دبیرستان خود چه میزان مهارت‎های زندگی فردی و اجتماعی را آموخته است؟ آیا نظام آموزشی ایران محلی برای تمرین کار جمعی و تربیت شهروند مسئول است و می‎توان انتظار داشت که دانش‎آموزان پس از فراغت از تحصیل، توانایی کار جمعی و مشارکت در گروه‎های اجتماعی را داشته باشند؟ پاسخ به این پرسش‎ها حداقل در دو دهه گذشته به یکی از دغدغه‎های اصلی فعالان مدنی و کارشناسان آموزشی ایران تبدیل شده است. وزارت آموزش و پرورش به عنوان متولی آموزش در ایران نیز بارها نظام تحصیلی، شیوه تدریس و حتی محتوای کتاب‎های درسی را تغییر داده است تا شاید بتواند امکان آموزش بهتر و هدفمند را فراهم کند. اما آیا توفیقی در این راه به دست آورده است؟
نظام آموزشی ایدئولوژیک
همه ما تجربه تحصیل در مدارس ایران را داریم. مدارسی که از همان نخستین سال آموزش ایدئولوژیک به دانش‎آموزان را در دستور کار قرار داده‎اند. در سال‎های گذشته این آموزش‎های ایدئولوژیک به دوران پیش‎دبستانی نیز رسیده است. ناصر فکوهی جامعه شناس ایرانی در باره نظام آموزشی گفته است:” نظامهای آموزشی به دنبال انتقال ایدئولوژیک و نهادینه کردن گفتمان‎های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی از پیش تعیین شده‌ای هستند که ضامنی باشند برای تداوم نظام‎های سیاسی، غافل از آنکه نظام‎های سیاسی خود ناشی از نظام‎های اجتماعی هستند و بنابراین نمی‌توانند منشاء خود را دگرگون کنند. هم از این رو نظام‎های آموزش رسمی به نظر من به صورت بسیار گسترده‌ای غیر کارا و دچار خود شیفتگی ناشی از گفتمان‎های رسمی خود هستند.”
نگاهی به محتوای کتب آموزشی مدارس ایران در حوزه علوم انسانی تاکید بر آموزش گفتمان‎های رسمی را نشان می‎دهد. در مدارس ایران ایدئولوژی رسمی حاکمیت در کتاب‎های درسی گنجانده شده است و طرح پرسش در باره این آموزه‎ها به صورت عموم پاسخ نمی‎گیرد. معلمان تلاش می‎کنند تا تنها آن‎چه که در کتب درسی آمده را به دانش‎آموزان انتقال دهند و دانش‎آموزان نیز به دنبال حفظ کردن محتویات کتب درسی می‎روند تا در نهایت نمره قبولی را بگیرند.
بر اساس یافته‎های یک پژوهش که به شیوه تحلیل محتوا بر روی کتب درسی دوره پیش‎دانشگاهی در ایران صورت گرفته است، در دروس مرتبط با علوم انسانی میزان ارجاع به قرآن به عنوان کتاب دینی 549 مورد بوده است. اگر چه بخش زیادی از این ارجاع در کتاب درسی دین و زندگی صورت گرفته اما در ادبیات فارسی، فلسفه و تاریخ شناسی نیز می‎توان نشانه‎هایی از آموزش ایدئولوژیک و مذهبی را دید. این در حالی است که قرآن به عنوان یک واحد درسی مجزا از سایر دروس تدریس می‎شود. ( اصل مقاله را می‎توانید در اینجا ببینید.)
یک پژوهش دیگر که محتوای کتاب تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی در مدارس ایران را بررسی کرده است، نشان می‎دهد که محتوای کتاب‎های آموزشی تعلیمات اجتماعی این دوره بیشتر بر شهروند قانون‎مدار تاکید دارند. بر اساس یافته‎های این بررسی 45.5 درصد آموزش‎های رسمی کتاب تعلیمات اجتماعی در باره شهروند قانون‎مدار یا شهروند حداقلی و مطیع است. سهم آموزه‎های شهروند مشارکتی در مجموع 36 درصد و شهروند انتقادی 19 درصد بوده است.
نتایج این پژوهش  تائیدی است بر این گفته ناصر فکوهی در باره نظام آموزشی ایران: “نظام‎های آموزشی از کودکان و نوجوانان “اطاعت” و “سر به زیری” و “آموختن” آنچه به آنها آموزش داده می‌شود را می‌خواهند.”
علی زمانیان، کارشناس آموزش هم در نقد آموزش و پرورش در ایران، عدم آموزش تفکر و تاکید بر حفظیات را از مشکلات اصلی دانشته است: “در این فرایند دانش‏آموز تنها تلاش می‎کند بدون هیچ‎گونه کوششی برای تعقل در باره محتویات کتاب‎های درسی، آن را حفظ کند و در نهایت نیز هنگام امتحان نمره قبولی را به دست آورد. نظام آموزشی ایران تمرین سلطه و عدم تفکر انتقادی و طرح پرسش است. روابط معلم و شاگرد روابط مراد و مریدی است. دانش‎آموز در مقابل معلم سکوت می‎کند، گوش می‎کند و حفظ می‎کند تا درست جواب بدهد.”
کار جمعی، فراموش شده اصلی آموزش در ایران
نظام آموزشی ایران فرد محور است. تاکید فراوانی بر نمره قبولی بدون کار گروهی دارد. نتیجه چنین فرایندی، مدرک سالاری یا مدرک‎محوری در سیستم آموزشی ایران بوده است. فرایندی که یک دانش‎آموز از مرحله ورود به مدرسه تا پایان تحصیلات تکمیلی طی می‎کند، کاملا فردی و بدون احساس نیاز به دیگری است.
اگر چه در دهه هشتاد خورشیدی شوراهای دانش‎آموزی به عنوان یک نهاد صنفی تشکیل شدند. اما این شوراها نیز بدون حمایت و زمینه‎سازی‎های لازم نه اختیار ویژه‎ای دارد و نه توانایی تصمیم‎گیری و تصمیم سازی در مدرسه را. انجمن‎های اسلامی مدارس نیز به عنوان تنها تشکلی که در مدارس اجازه فعالیت دارند، ابزاری برای آموزه‎های ایدئولوژیک و در اختیار معاونت پرورشی مدارس هستند.
سعید پیوندی از کارشناسان نظام آموزشی ایران در نقد نظام آموزشی ایران  نوشته است:” نظام آموزشی ایران جامعه مدنی را در مقابل جامعه اسلامی قرار می‎دهد. کتاب‌های درسی با اشاره به حکايات تاريخی و افسانه‌هايی که بار اخلاقی دارند، می‌کوشند تا فرهنگ «رهبری»، «کار جمعی» و «اتحاد» را ارزش‌‌های بديهی جلوه دهند. در کتاب تعليمات اجتماعی سال اول راهنمايی در درس مربوط به «گروه» از «مشورت با اعضا»، «احساس مسؤوليت در کار گروهی»، «همکاری»، «رعايت نظم» و «پيروی از دستورات رهبر گروه» به‌عنوان ضروريات فعاليت گروهی نام برده می‌‌شود.
در کتاب‌های درسی همه جا بر ضرورت وحدت و جمع و منافع گروه تکيه می‌‌شود و در واقع چنین وابستگی و همبستگی گروهی ارزشی کلیدی به شمار می‌رود. در مقابل، تفرّد و تکثر در آرا و ارزش‌‌های افراد می‌تواند به تفرقه، جدایی، چند دستگی بيانجامد ضدارزش و ناهنجار قلمداد می‌‌شود. فرديتِ کنشگر اجتماعی بيشتر به معنای خودخواهی و خودپسندی تفسیر می‌شود و فرد به ‌عنوان بازيگر يا کنشگراجتماعی کمتر مورد توجه قرار می‌‌گيرد.”
نهادهای جامعه مدنی و آموزش مدنی
واقعیت آن است که نظام آموزشی رسمی تنها بخشی از فرایند آموزشی شهروندان است. تقابل نهادهای حکومتی با سازمان‎های غیردولتی و فرهنگسراها در دهه گذشته نیز به خاطر نقش این نهادها در تقویت آموزه‎های خارج از چهارچوب نظام آموزش رسمی است.
سازمان‎های غیردولتی محلی برای تمرین کار جمعی و مشارکت گروهی در فرایند تصمیم سازی و اجرایی است. ساختار این سازمان‎ها دموکراتیک است و محلی است برای تمرین مدارا و دگر‎پذیری. برای همین شاید یکی از ضرورت‎های پیش‎روی سازمان‎های غیردولتی، مساله آموزش‎های شهروندی است. شکل‎گیری مدارس غیردولتی که کارویژه‎ای غیر از آموزش بر اساس نظام آموزه‎های نظام آموزش رسمی دارند، می‎بایست به عنوان یک اولویت مورد توجه فعالان سازمان‎های غیردولتی قرار گیرد.
نهادهای غیردولتی می‎بایست یکی از اهداف اصلی خود را تربیت یک نسل کنشگرِ دموکراتیکِ مداراجو و مشارکت‎پذیر در نظر بگیرند و با استفاده از امکانات و ظرفیت‎های موجود در جامعه برای پیشبرد این هدف بکوشند. آن‎چه که مدرسه افروز انجام می‎دهد نمونه‎ای از اقداماتی است که سازمان‎های غیردولتی برای رسیدن به این هدف می‎توانند پیشه کنند.

اشتراک‌گذاری

پست های مرتبط

ژانویه 1, 2017

ثبت نام سمن ها جهت شرکت در ا جلاس ۶۱ کمسیون مقام زن


بیشتر بخوانید
جولای 22, 2014

متن کامل طرح اصلاح قانون احزاب


بیشتر بخوانید
می 22, 2014

میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد


بیشتر بخوانید

حمایت از ما

کمک شما تضمین کننده ادامه فعالیت سازمان عرصه سوم است، سازمانی متشکل از نویسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران و محققانی که می توانند در راستای تحقق مطالبات مدنی فعالیت‌های چشم‌گیری انجام دهند. 

شبکه‌های اجتماعی

برچسب‌ها

استیضاح اعتراض اعدام انتخابات اوین ایران بودجه بودجه ۹۸ بیانیه تجمع جامعه مدنی حصر حقوق حقوق بشر حقوق شهروندی خشونت خیریه درصحن دولت رسایی رضا حاجي حسيني روحانی زنان زندان سمن سمن ها سمن‌ها شهرداری شوراها شورای شهر عرصه سوم قانون لاریجانی مجلس محمدرضا سرداری محیط زیست مدنی مطهری معلمان نرگس محمدی نعیمه دوستدار نمایندگان ویروس کرونا کارگران کتاب
تمامی حقوق متعلق به پایگاه عرصه سوم می‌باشد
language
  • English