نظام سیاسی مبتنی بر آرای عمومی، که در آن اداره کشور به منتخبان مردم از طریق برگزاری انتخابات واگذار میشود را نظام دارای دموکراسی حداقلی میخوانند. بعبارت دیگر انتخابات، تعیین کننده کف یک نظام دموکراتیک است، چراکه دموکراسی جنبه های دیگری نیز دارد که مورد توجه قرار دادن آنها، دموکراسی را به کمال میرساند. حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی، پرسشگری، نظارت پذیری، توازن و تفکیک قوا، جنبههای دیگر دموکراسی هستند، اما تجلی این جنبهها، بیش از آنکه مدیون قانون و برآمده از متن قانونی و حقوقی باشد، مرهون پویایی و تحرک جامعه مدنی است. در واقع این جامعه مدنی است که جنبههای روح بخش دموکراسیها را متبلور میسازد و نظامهای سیاسی را شایسته برخورداری از یک دموکراسی حداکثری، میکند.
پس صدر و ذیل دموکراسی، منوط به نقشی است که جامعه مدنی ایفا میکند، هرچه جامعه مدنی پویاتر و فعالتر باشد، شانس تمکین نظام سیاسی در برابر حاکمیت قانون، شفافیت، نظارتپذیری و دیگر اصول دموکراسی افزایش مییابد و بالعکس نظامی که محروم از جامعه مدنی برومند است، در خوشبینانهترین حالت به کف دموکراسی یعنی به برگزاری انتخابات بسنده میکند.
«درصحن» با چنین اعتقادی به جایگاه جامعه مدنی در اعتلای دموکراسی، در این کتابچه میکوشد:
۱- بر ضرورت توانمندسازی جامعه مدنی تاکید کند،
۲- به طرح مساله اقلیت در جوامع دموکراتیک بپردازد،
۳- اصول و تکنیکهای کمپینسازی و فعالیت جمعی را مورد توجه قرار دهد،
۴- و بر اهمیت حضور زنان و جوانان در نهادهای انتخابی پای میفشارد.
درصحن با درک اهمیت انتخابات شوراهای شهر و روستا، بعنوان بزرگترین انتخاباتی که در سطح محلی و بصورت ملی برگزار میشود، و با توجه به نقش متقابل جامعه مدنی و شوراها، در پاسخگویی به نیازها و مطالبات مردم، به نگارش این کتابچه همت گمارده است. ما بر این باوریم که شوراها و جامعه مدنی بدون تعامل مستمر با یکدیگر نمیتوانند به اهداف خود دست یابند. شوراها میتوانند محملی باشند برای توانمند سازی جامعه مدنی و از سویی دیگر نهادهای مدنی توانمند، میتواند بستر ساز انتخاباتی دموکراتیک و پیدایش شوراهایی شایسته و عاری از فساد و تخلف باشد. از این منظر، ما تقویت جامعه مدنی را در گرو تقویت شوراها و تقویت این نهاد انتخابی را در گرو توانمند سازی جامعه مدنی فرض گرفته و با استفاده از دانش متخصصان علوم سیاسی و اجتماعی، این مکتوب را به رشته تحریر درآورده ایم.
بخش اول این کتابچه، کندوکاوی است در جنبههای مختلف توانمند کردن جامعه مدنی٬ از خلال شوراهای شهر و روستا، و پاسخ میدهیم که تعامل شوراها و جامعه مدنی چگونه به توانمند سازی هر دو نهاد منجر می شود.
بخش دوم به مساله اقلیت میپردازد و راهکارهایی برای رفع تبعیض از اقلیتها ارائه میکند. ما به راههای بلند کردن صدای خواستههای اقلیت اشاره میکنیم، و مبنای حقوقی نظارت و پاسخگویی نهادهای عمومی و شیوههای آن را از نظر میگذرانیم.
بخش سوم، مهارت و تکنیکهای کمپینسازی را مورد توجه قرار می دهد. چراکه میدانیم برای ورود به نهادهای انتخابی و برای پیگیری مطالبات و خواسته ها باید افراد جامعه، به سازمان یافتن مردم و متشکل و متحد شدن آنها نیازمندیم. کمپینسازی قواعدی و اصولی علمی دارد که بدون فراگیری و اجرای آنها نمیتوان به موفقیت دست یافت. پس ما بابی میگشاییم، برای اندیشیدن در خصوص کمیپن و هدفی که در جستجویش گامهای عملی را بر میداریم.
بخش چهارم و پایانی این کتابچه، از زنان و جوانان میپرسد چرا برای انتخابات کاندیدا نمیشوید؟ دلمشغولی آنها را از خالی کردن صحنه انتخابات، مورد توجه قرار میدهد و به آنها یادآوری میکند که شما هم میتوانید جزو انتخاب شوندگان باشید، اگر بدانید چگونه مخاطبانتان را بیابید، چگونه پیامتان را به جامعه برسانید و چگونه برای تحقق پیروزی کمپین کنید.
این نوشتار، محصول تجربه مشترک نویسندگان و ماهها تحقیق، پژوهش و مطالعه دهها منبع معتبر در حوزه علوم سیاسی و اجتماعی است. جامعه مدنی و توانمندسازی آن، حتما بسیار وسیعتر از آن چیزی است که در این نوشتار مورد توجه قرار دادهایم، ولی حداقل امیدواریم مجالی برای اندیشیدن و انگیزهای برای تلاش در این حوزه ایجاد کرده باشیم.