حرکت معکوس به سوی دموکراسی
عرصه سوم- رضا حاج حسینی: با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ایران، رسانههای حکومتی در کشور، تلاشهای خود را برای ترغیب مردم به حضور در پای صندوقهای رای آغاز کردهاند. این در حالی است که انتخابات مجلس نهم، اولین رأی گیری پس از انتخابات جنجالبرانگیز ریاستجمهوری سال۱۳۸۸ است. به همین دلیل هم برای حکومت وهم برای مخالفان اهمیت ویژهای دارد. اکنون حکومت اسلامی با بهرهگیری ازهمه ابزارهایش میخواهد حضور طرفدارانش درانتخابات را به نمایش بگذارد تا از ماجراهای دوسال گذشته عبور کند؛ مخالفان هم میخواهند ظرفیتها وهم نیروی مردمی خود را نشان دهند تا مشروعیت نظام را به چالش بکشند. ضمن این که زمزمههای تحریم انتخابات نیز برای اولین بار درسالهای اخیر از داخل ایران به گوش میرسد. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانیهای با اشاره به نامه “ابوالفضل قدیانی“، زندانی سیاسی وعضو شورای مرکزی این سازمان، شرکت در انتخابات را تحریم کرده است. جبهه مشارکت هم گرچه واژه “تحریم” را به کار نبرده است اما گفته است که در انتخابات شرکت نمیکند. هر دوی این حزبها، پس از ماجراهای آخرین انتخابات ریاست حمهوری غیرقانونی اعلام شدهاند.
چالش پیش روی فعالان مدنی و اجتماعی اما این است که آیا باید با کمپین تحریم انتخابات همراه شوند یا این که با توجه به خطر جنگ در منطقه، مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کنند تا شاید تلاشی برای پیشگیری از آتشافروزیهای احتمالی یاشد؟
انتخاب، بدون حق انتخاب
برای تحقق جامعه مدنی و توسعه دموکراسی، برگزاری انتخابات آزاد و رقابتی، یکی از پیششرطهاست و به همین دلیل تحریم انتخابات توسط فعالان مدنی، میتواند تناقضی درعملکرد آنان تلقی شود. اما آیا درایران ساز و کار برگزاری انتخابات آزاد وجود دارد و آیا فعالان مدنی باید ازهر نوع انتخاباتی حمایت کنند؟ حکومت جمهوری اسلامی در طول ۳۰ سال گذشته همواره از انتخابات به عنوان حق مردم برای تعیین سرنوشت خود یاد کرده است و حضور مردم در پای صندوقهای رای را نشانه مشروعیت خود میداند. این درحالی است که شهروندان همواره میان کسانی حق انتخاب داشتهاند که از فیلتر نظارتی شورای نگهبان گذشته باشند، امری که به خودی خود نفی کننده آزادی است. و حال که حلقه خودیهای نظام به شدت تنگتر شده است، درعمل رقابتی هم با جناح های غیرخودی باقی نمانده است. به این ترتیب اغلب فعالان مدنی دلیلی برای تشویق مردم به شرکت درانتخابات نمیبینند وحتی مشارکت درچنین انتخاباتی را باعث بسط و گسترش دیکتاتوری میدانند. ابوالفضل قدیانی درنامه خود از زندان اوین در این باره مینویسد: “خیال مستبد امروزایران این است که آرای این مردم در تعیین سرنوشت شان … اکنون برگه های قماری شوم در دست اوست، و حاشا که دربرابراین خیال واهی لحظهای کوتاه بیاییم.”
شرکت در انتخابات، مقابله با جنگ!
پس ازجدیتر شدن تهدیدهای نظامی علیه ایران درروزهای اخیر، عدهای از فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری، شرکت مردم در انتخابات را به عنوان راه گریز ازحمله نظامی مطرح میکنند. این گروه گرچه خود را مخالف دیکتاتوری و حکومت جمهوری اسلامی میدانند، اما معتقدند درمقطع کنونی برای دفع تهدیدها لازم است با شرکت در انتخابات ازهمین نظام حمایت کرد و مانع ویرانی و نابودی حاصل از جنگ شد. غربستیزی هم البته به عنوان یکی از انگیزههای این گروه مطرح میشود.
فریبا داوودی مهاجر، فعال سیاسی اما در پاسخ به این عده به طرح سه نکته بنیادین میپردازد. او دریادداشتی با عنوان “کمپین تحریم انتخابات درمقابل بزرگنمایی جنگ” مینویسد:
“تنها اعتقاد راسخ به سه نکته است که ایران را ازهر جنگی دور نگه میدارد:
۱- باورکنیم خطرجنگ از روزی که نظام اسلامی بر ایران حاکم شد آغاز شده و تا روزی که این نظام باقی باشد در فضای ایران پرسه خواهد زد. این نکتهای است که حتی غربستیزان هم نمیتوانند کتمان کنند .
۲- منبع تنش و جنگ خود نظام است. کسانی که آدرس عوضی میدهند و فرافکنی میکنند درواقع خطرجنگ را بالا میبرند.
۳- موفقیت درتحریم انتخابات مجلس نهم که درپیش روی ماست موجب پایین آمدن خطرجنگ می شود و تراشیدن هر مانعی برای تحریم همه جانبه، خطرجنگ را افزایش می دهد. زیرا نشاندهنده ضعف درجنبش دموکراسی خواهی برای هر گونه تحمیل اراده به منظورتغییر رفتاررژیم است و درمقایسه با توان گروگان گیران و تنشآفرینان حکومتی، محلی از اعراب در معادلات قدرت ندارد و در نتیجه خطر دستیابی به بمب هستهای درفقدان این جنبش و رای مردم افزایش مییابد. کسانی که دستیابی رژیم به بمب هستهای را برای حیات خود خطرناک میبینند، در ضعف جنبش مردم و نبود مطلق هیچ آلترناتیو معقول واقعی یا حتی گفتمانی، چارهای به جز جنگ نمیبینند. فراموش نکنیم نظام جمهوری اسلامی اگر یک مداد داشته باشد، ابتدا آن را به چشم مردم خود فرو میکند، چه رسد به بمب هستهای که چاقویی است دردست زنگی مست.”
انتخابات و تحریم فعال
ازدل طرح چنین بحثهایی در میان فعالان سیاسی در فضای مجازی، آرام آرام تلاشها برای تحریم انتخابات، توان و قدرت بیشتری میگیرد. تاکیدها اما برمشارکت برای تحریم انتخابات است، نه گذشتن از کنار آن با رویکردی منفعلانه.
حاتم قادری، استاد دانشگاه تربیت مدرس تهران، دانشجویان را به “مشارکت انتقادی” فرامیخواند و با بیان اینکه مشارکت انتقادی معنایش “همنوایی” نیست، به روزنامه شرق می گوید:”اکنون که صحبت از انتخابات مجلس است؛ اگر نیروهای سیاسی و جنبش دانشجویی بتوانند این سوال را ایجاد کنند که اصلا انتخابات درچه شرایطی ممکن است، چه نوع انتخابی میتواند مشکلات ما را حل کند و اصولا مشکلات ریشه در چه دارد، یک نوع مشارکت انتقادی است. مشارکت انتقادی با اینکه بگوییم ما مشارکت نمیکنیم فرق میکند یا اینکه از ابتدا بگوییم ما یک خواستههایی داریم که چه بسا ازاول بگویند این خواستههای شما انجام شدنی نیست. این خواستهها میتوانند جزوخواستههای ما باشند و همواره هم از آنها دفاع کنیم، اما برای اینکه بشود از این فضا یک استفاده بهینه کرد، اول باید ببینیم که چه خواستههایی باید داشته باشیم؟ طرح سوال میکنیم و …. خیلی افراد میتوانند به صورتهای مختلف، چه درفضای مجازی و چه غیرمجازی، وارد یک بحث و گفتوگو بشوند. من اسمش را میگذارم مشارکت انتقادی؛ هرچند در نهایت کسی پای صندوق رأی نرود.”
شبکههای اجتماعی، بازوهای مقاومت
راهاندازی شبکههای مشترک برای رسیدن به خواستههای مردمی و تحقق دموکراسی، روشی است که فعالان اجتماعی با استفاده از فرصت پیش روی انتخابات مجلس ایران، با تکیه بر عدم مشارکت به عنوان یک روش بدون خشونت، پیشنهاد میکنند. فریبا داودی مهاجرهم معتقد است: “در شرایط موجود باید به فکر حداکثر استفاده ازامکانات بین المللی برای حفظ منافع ملی ایران باشیم و میبایست با رفتن به سمت گفتمان مشترک با احترام به تفاوتها، شبکههای اجتماعی و رسانهای را پیرامون پروژه کوتاه مدت مانند تحریم انتخابات، بسیج کنیم. اگر دهها کنگره و سازمان ملی با اسامی پر طمطراق بسازیم و محتوایی برای آن تبین نکنیم واگر به جای تحریم فعالانه، روشهای منفعلانه وهدایت شده را برگزینیم، به تنوراستبداد دمیدهایم… ما نیازمند به هم پیوستن هستههای مستقل پیرامون استراتژی مشخص، شفاف و بر گرفته از خواست اصلی مردم یعنی حق حاکمیت بر سرنوشت خویش هستیم که جز با حرکت به سمت انتخاباتی آزاد و سالم در ایران محقق نخواهد شد. امروز شبکههای اجتماعی بازوهای قدرتمند تحقق چنین خواستی هستند.”
او در ادامه مینویسد: “چشمانداز، اهداف تعریف شده، گفتمان عمومی و برنامه عمل شفاف، سوخت اولیه راهاندازی شبکههای اجتماعی است. نسخههای فردی از پیش باطل شده است. شبکهها نیازمند ارتباط هستند و این جوانان هستند که میتوانند شبکهها را ایجاد، فعال و به هم متصل کنند.”
در شرایطی که به نظر میرسد راه رسیدن به صلح و دموکراسی درایران، درفرایندی معکوس، شرکت نکردن در انتخابات است، شمارزیادی از فعالان مدنی تحریم فعال را پیشنهاد میکنند. به عنوان مثال، کمپین حمایت از مواضع موسوی و کروبی، تحریم فعال انتخابات آینده را با هدف اتحاد و آگاهیبخشی دنبال میکند. شمار دیگری نیز تحریم فعال را دراولویت کارخود قرار دادهاند. حال باید دید تا زمان برگزاری انتخابات مجلس نهم در ایران، این جریان چه تأثیری می تواند برعموم مردم پیدا بگذارد وچه پیامدهایی خواهد داشت.
حق ویرایش مقالات رسیده برای بنیاد عرصه سوم محفوظ است. نقل مطالب با ذکرماخذ آزاد است. نظرات نویسنده الزاما نظرات بنیاد عرصه سوم نیست.